کد مطلب:301328 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:151

توسل حضرت زکریا به حضرت زهرا


30- مولایمان حضرت بقیه الله ارواحنا فداه در پاسخ سعد بن عبدالله در ضمن حدیثی طولانی می فرماید: حضرت زكریا از پروردگارش درخواست نمود كه اسامی پنج تن را به او بیاموزد، جبرئیل علیه السلام بر او نازل شده و آنها را به او آموخت، هرگاه كه زكریا اسم محمد و علی و فاطمه و حسن علیه السلام را می برد اندوهش برطرف می شد، ولی همین كه اسم حسین علیه السلام را می برد بغض گلویش را می فشرد و نفسش به شماره می افتاد و گریه اش می گرفت روزی گفت: خداوند چه سری دارد كه هر گاه اسم چهار نفر از اینان را می برم و اندوهم بر طرف شده و خاطرم تسكین


می یابد ولی به هنگام نام بردن از حسین اشكم جاری و آه و ناله ام بلند می شود؟

خداوند متعال داستان حسین علیه السلام را به او خبر داده و فرمود: «كهیعص» [1] كاف اسم كربلاء، هاء هلاكت و نابودی خاندان پیامبر، یاء یزید كه به حسین ظلم و ستم نمود، «عین» اشاره به عطش و تشنگی حسین و «صاد» صبر او است.

زكریا كه این مطالب را شنید سه روز از مسجدش بیرون نرفته و دستور داد كسی بر او وارد نشود و شروع به گریه و زاری نمود و ذكر مصیبت او این عبارت بود: خداوندا آیا بهترین آفریدگانت به فرزندش مصیبت زده می شود؟ آیا چنین مصیبتی بر آستانه آنان فرود می آید؟ بعد گفت: خداوندا فرزندی به من بده كه در دوران پیری دیدگانم به او روشن شده و وارث و جانشین من باشد، او را برای من بمانند حسین نسبت به حضرت محمد قرار بده، بعد از آن كه او را بهمن دادی مرا گرفتار محبت او بگردان و بعد همانگونه كه حبیبت محمد به مصیبت او دچار شد مرا نیز دچار مصیبت او بگردان، خداوند یحیی علیه السلام را به او داد و او را به مصیبت فقدان او دچار كرد، دوران حمل یحیی هم چون دوران حمل حسین شش ماه بود. [2] .



[1] مريم، (1).

[2] علامه مجلسي، ملا محمد باقر، بحارالانوار / 2/ 52/ 84.